CoV

ساخت وبلاگ

مسدود است سرم. سایه ها سرابی کم سو و این سازه ها ی نا مسکون مستتر ، مسموم به ویروسی مخصوص. ما حصل این مفصل چیست؟ من مستاصلم در این سرداب گنداب بیکس. مرا سیر هیچ مسیری میسر نیست جز در سرم.
باد می پژمرد، آب می سوزاند ، دهن ها می خشکد و قلب می میرد. نسیم سرد مرگ مارا در بر می گیرد. 
من از ایثار در اسارت متاثرم وز مرگ در عزلت. من از این درد بی درمان که دور تا دورمان را در بر گرفته درمانده ام.
خانه قفس، نفس ها حبس، ریه آتشفشان خروشان، انسان زندانبان، موسیقی هوس، آتیه نا مشخص، تصویر عبث است و مرا زیست بس. 
چه چیزی مرا محبوس کرد در این سیاهی منحوس؟
من سیاهم، سیاه سیرتی سیاه پوش و سیاه ریش با دهانی مرده و دلی تنگ. کنون صد سند تسلیم کن که تبعيد من به پستو از سر شرمساری نبوده است و مرا میسر مسیر دگری بود در صدد. اسناد منسوخ است پس از سهراب معدوم.

رسوای هستی و رسول راستی در سیاره ای مصور ، مسرور از تصویر ستاره های آسمان سیاه در جست و جوی مسرت بخش ترین مسند سور است. گویی جهان از تقدیم کور سویی از نور به این رنجور منفور، معذور است و آنچه که هست نهايت مقدور است.
کنون که نَفَس نفوسِ مسلوخِ محصور در این مطبخِ مخلوع، محدود است و معابر مسدود در مسیر دوست نا محدود، کنون که آشیانه مختوم است و عاشقانه محروم ، عالمانه دوستتدارم، فواره ی نور.

 

خان

!?Did you really kissed that Snickers...
ما را در سایت !?Did you really kissed that Snickers دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : animadversion13 بازدید : 124 تاريخ : چهارشنبه 13 فروردين 1399 ساعت: 4:36