The fifth

ساخت وبلاگ
میتوان با جمیع واژه ها جماع کرد و جوری در یک جمله جمعشان کرد که توجه به واج آرایی اجتناب ناپذیر باشد.
این ادبیات یک خان است. برای خلقش نیاز به هیچ روان گردانی نیست که این روانی روانش مدت هاست به دور تو میگردد. نیاز به سوزاندن ثانیه ها نیز هم. که این ناصرالدین خان دست به کمر که می ایستد نماز جمعه ای به رکوع می رود!
آری من متجاوزم و گناهکار، هربار به مغزم تجاوز میکنم و حرامزاده ای تحویل اجتماع میدهم.
مرا چه ربط که تو از این فلسفه رنجوری؟! حرام و غیر حرام ندارد تا زمانی که خالق را میپرستند بهشت را سزاوار خواهند بود.
و تو را چه ربط که من از این فلسفه رنجورم!
سوزش امروز از سازش دیروز است یا سازش امروز از سوزش دیروز؟!
این بازی با واژگان نیست، این نبرد سوختگان است.
واژه ها را رسالتیست. آمده اند تا آیتِ آیت الله خویش باشند و جلادانه دشمن را گلوله شوند.
لیکن این آیت الله دست از خلق شست و دیگر هیچ مقلدی را مرجع نشد که امیدی به امت نیست. چه بسا که دست برای هدایت گونه ای دراز کند و ریسمان از کف برود.
و این واژه ها، این واژه ها...
این ها وصیت های اوست که پراکنده منتشر میشود تا شاید در گذر سال ها در میان آمد و شد گوسفند ها گرگی این مکتوب را ببیند و...
و سکوت کند چرا که تا صدای سگ شیرین است، زوزه ی گرگ حسنی ندارد.

!?Did you really kissed that Snickers...
ما را در سایت !?Did you really kissed that Snickers دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : animadversion13 بازدید : 85 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 18:17