چه کردی با خودت ای خان؟
تو ای والا، تو ای آقا، تو ای ختم همه شاهان و اربابان
چه کردی که چنین پژمرده و دلمرده و غمگین و سرگردان به گرد خویش میگردی؟
چه کردی که به هر ساعت به سان رعد بر آدم خم و دلریش میگردی؟
چه شد آن قصر پابرجا؟
کجا رفت آن ابر انسان؟
به دریا رفت؟
زبانم لال خوراک کوسه ماهی شد؟
و یا همچون کاگویا روزی از ماه آمدو...
بازم به سمت ماه راهی شد
سوتماروی سرگردان
چرا بعد از پرینسس زن نمیگیری؟
چرا از این غم مطلق نمی میری؟
برچسب : نویسنده : animadversion13 بازدید : 26