کجایی جان دل خستم؟
که من درهارو به روم بستم
تا تو در بزنی
بیایی به جسم رنجورم
گاه تو سربزنی
که هم آغاز و پایانی
و هم آشکار و پنهانی
و هم منشور و شریانی
تو قوچاخان دورانی.
برچسب : نویسنده : animadversion13 بازدید : 38 تاريخ : پنجشنبه 12 مرداد 1402 ساعت: 14:35